کد مطلب:152340 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:161

طفل در رحم، به پاکی مادرش شهادت داد
مرحوم آیت الله فاطمی قمی، از پدرش سید اسحق، نقل می كرد كه ایشان كرارا می فرمود:

كرامت زیر را از حضرت ابوالفضل علیه السلام، اگر به دو چشمم ندیده باشم، كور شوم! و


اگر به دو گوشم نشنیده باشم، كر شوم! روزی در حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام مشرف بودم ناگهان دیدم جمعیت زیادی از اعراب در عقب سر دختری، سراسیمه وارد حرم مطهر شدند و حرم مملو از جمعیت شد! آن دختر به ضریح منور چسبیده بود و با صدای بلند كلماتی جسورانه می گفت و توجه زائرین را به خود جلب كرده بود.

ناگاه دیدم اهل حرم ساكت شدند،به طوری كه گویی نفسهای همگی قطع شد!یك مرتبه صدایی كه همه آن را شنیدند برخاست كه گفت: «پدرم، شوهر مادر من است»!

صدا از همان طفلی بود كه در رحم آن دختر بود! با شنیدن صدا، ناگهان صدای هوسه و هلهله در حرم بلند شد و مردم به این دختر هجوم آور شدند. خدام حرم، دختر را به زحمت از دست مردم بیرون آوردند و نجات دادند و به بقعه ای كه مركز كلیددار آستانه مقدسه ی حضرت ابوالفضل علیه السلام بود، بردند. كلیددار آنجا، مرحوم سید حسن (پدر محرم آقا سید عباس) بود و من با ایشان سابقه ی دوستی داشتم. پس از آنكه آن دختر را بردند و بقعه خلوت شد، خدمت ایشان رفتم و قضیه ی آن دختر را از ایشان سؤال كردم.

سید حسن فرمودند: این جماعت، طائفه ای از اعراب بادیه نشین اطراف كربلا هستند و این دختر معقوده ی پسر عمویش بود. در بین اعراب قضیه ی نامزد بازی خیلی زشت و ننگین است، و اگر كشف شود، چه بسا منجر به خونریزی می شود، به علت محروم بودن جوان از ملاقات با عیال خود، یا به علت اینكه با پدر زنش كدورتی پیدا كرده بود، می خواست او را ننگین كند.

جوان مراقب دختر بوده است و یك موقع در مكان خلوتی، وی را ملاقات كرده و با او همبستر شده است و سپس از ترس اذیت پدر زن، فرار كرده و مدتی مخفی گشته تا حمل دختر ظاهر شده است. بستگان دختر وقتی از حمل دختر مطلع می شوند، در


مقام استفسار برمی آیند و او می گوید: از شوهرم حمل برداشته ام! آنها این موضوع را با جوان در میان می نهند و او از ترس یا به خاطر ایذای عمویش، بكلی منكر قضیه می شود.

بستگان دختر، اراده ی كشتن دختر را می نمایند و او هر قدر التماس می كند، نتیجه نمی بخشد. آخر الأمر می گوید: حضرت ابی الفضل علیه السلام را حكم قرار می دهیم، هر چه آن جناب حكم كند، آماده ام. لذا خدمت آن حضرت آمد تا بین او و دیگران حكمیت كند و با عنایت حضرت، بچه ای كه در رحم وی بود، اقرار به پاكی مادرش نمود. [1] .


[1] چهره ي درخشان ج1، ص 321، به نقل از مفاتيح الجنة ص 226 - كرامات العباسية ص 148 به نقل از منهاج السرور ج 3، ص 244 و جامع الدرر ج 2، ص 407 - در چهره ي درخشان ج 1، ص 332 قضيه ي ديگري از به زبان آمدن طفل در رحم مادر به اعجاز حضرت عباس عليه السلام بيان شده است.